تحریم اخذ تذکرۀ الکترونیکی با قید اجباری ملیت افغان
زمان خواندن: 1 دقیقه (تعداد واژه ها: 452)
کشور افغانستان ازبدوتآسیس خود تا امروز، کانون بدترین ووحشیانه ترین نابرابری ها، درروابط باهمی اقوام وملیت های ساکن درآن بوده وبیعدالتی ملی یکی از انگیزه های اصلی واساسی بحران وناملایمات تاریخی درگذشته وحال این سرزمین بوده ومیباشد.این راهم همه بخوبی میدانند که دو قرن تلاش مذبوحانه از جانب نمایندگان سیاسی وفرهنگی قبایل حاکم درجهت نابود سازی اقوام وملیتهای مختلف ازجهات مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی وتاریخی، با حیل وروشهای مختلف، نه تنها کدام موفقیتی رانصیب ایشان نساخت، بلکه آتش مبارزات عدالتخواهی محکومین را با گذشت هرروزی فروزانتر و بمرحلۀ ارتقا بخشید که دیگر نه حکام قبیله سالار بدانگونۀ قرون اوسطایی قدرت حکومت کردن درین سرزمین را دارند ونه هم اقوام وملیت های محکوم کشورحاضراند که همانند گذشته ها، جبر واستبداد را با همه ای جوانب غیر انسانی آن متحمل وبحیات خویش ادامه دهند.
پس چاپ وتوزیع این سند اسارت ونفاق یعنی تذکرۀ الکترونیکی باقید اجباری ملیت افغان برای همه، درین روزگار مشقت باری که سرنوشت جامعۀ ما دارد بسوی آینده های نامعلوم ومملو از نا امیدیها سیر، وحیات امروزی مردم افغانستان گرفتار هزاران مصیبت ناخواسته از هرجانبی بوده، وهیچ انسانی درین سرزمین بجزازرسیدن به صلح عادلانه ومحیا شدن زمینه های زندگی انسانی برای خود ودیگران هیچ آرزویی ندارد، یک عمل فاشیستی ومغایر با خواست ونیاز جامعه بوده وبجزازفراهم سازی زمینه های نفاق وبی اعتمادی افراد وابسته به اقوام وملیت های مختلف نسبت بهمدیگر، هیچ ثمری را ببار نمیآورد ونخواهد آورد.
تجارب گذشته هم نشاندهندۀ این حقیقت است که، درج کلمۀ افغان در تذکرۀ نفوس، هیچ ازبیک، تاجیک، هزاره، تورکمن وغیره را افغان یعنی پشتون ساخته نمیتواند، وتلاش درجهت سلب هویت اقوام وملیت های مختلف نیز، همانند گذشته بازهم محکوم به ناکامی بوده، وصرفاً یک اقدام فاشیستی ونژاد پرستانه است، پس مگذارید که این تلاشها درافغانستان ادامه یابد ومردم مارا بیشتر ازین درورطۀ آتش فتنه ونفاق بکشاند.
فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان از مجموع باشندگان کشور اعم از پشتون، تاجیک، هزاره، ازبیک، تورکمن، پشه ای، بلوچ، نورستانی، هندو، سیکهه، عرب، تاتار، قرغیز، قزاق، قزلباش، بیات، واخی وغیره مصرانه تمنادارد که، بصورت یکصدا از پذیرش این سند شیطانی یعنی کارت الکترونیکی تابعیت، خودداری ونگذارند که داغ جفای ستمگران فاشیست، در فردا بازهم هم باخون فرزندان مان شستشوشود.
چنانچه نسل کنونی جامعۀ ما تاوان عملکردهای اسلاف برتری جویان کنونی را پرداخت ودر بحری از خون شناوراند، وراه نجات ناپیدا!
ماهمه انسانیم، درعالم انسانیت هرانسان با نام خود تعریف وبا ملیت خود هویت کسب میکند، پس بگذارید انسانی زندگی نموده وانسانی باهمدیگر برخورد نماییم وهیچ یکی در جستجوی نابود سازی هویت های انسانی همدیگر نباشیم.
به امید درک این نیاز انسانی از جانب همۀ باشندگان میهن ودرهمه جا
هیئت رهبری فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان
پيامها
18 آپریل 2012, 07:38, توسط ارمان
"فارسها اين مردم را "افغان" ناميده اند ؛ به اين علت كه هنگامي كه آنان در زمانهاي قديم توسط بخت النصر اسير شده بودند بسيار آه و ناله و فرياد و شيون مي كردند . از اينرو نام "افغان" كه در زبان فارسي معناي ناله وفرياد مي دهد آز آن زمانها بر آنان اطلاق مي شده است . "
"عوام فارسي به زبان عاميانه اين مردم را " اوغان" مي نامند كه مشابه نام " پتان" است كه از طرف هندوان بر آنان اطلاق مي شده . اما بعضي از طوايف افغاني مثل ساكنين قندهار و غزني خود را پشتون و يا پشتانه مي خوانند . و بعضي هم مثل ساكنين نواحي خوست ؛ كورم و باجور خود را پختون و پختانه نا ميده اند . "
اين دوبند متن ترجمه از کتاب سيد جمال الدين افغانى زير عنوان "تتمة البيان في تاريخ الأفغان" مى باشد که به زبان عربی در سال 1901 در مصر منتشر شد.
سيد جمال الدين افغانى ويا اسد آبادى که با "ال کابلى" هم دستخط دارد اين کتاب را در قرن نوزده نوشت ولى چاپ اش دراولين سال قرن بيست به فرمان آدمکش قرن عبدالرحمان خان چاپ شد.
الافغانى در فصل اول کتاب خود معنى و ريشه واژه افغان را و پيوند سياسى اش را روشن نموده فصل دوهم کتاب خود چندين اقوام افغان را به معرفى گرفته است: بگونه نمونه: کاکر, توخى, يوسفزى, عبدل, مهمند, هتک, افريدى سليمان خيل, بارکزى, اليکوزى وغيره
هرچه پاليدم نامهاى هزاره ,تاجک, ازبک و ديگر قومهاى هندوکوه را در کتاب سيد جمال الدين افغانى زير عنوان "تتمة البيان في تاريخ الأفغان" در رابطه با واژه افغان نيافتم.
عبدالرحمان خان غدار اين جنايتکار قرن بيست در سرزمين چرا اين کتاب را امضا نمود?
بسيارى از هم ميهننان ما در کشور رستم و رودابه و توران دخت تهمينه و سهراب وديگر اقوام هند وايرانى و تورانى فريب داده شده که انگارنام جعلى "افغانلند" يعنى "ستان افغان" را احمد شاه درانى گذاشته است واو را بنيانگذار کشورافغان دانسته اند. اين جعل کلان تاريخى است!
درواقعيت امر وى فقط قدرت را بعد از کشتن نادرافشاربدست گرفت احمدخان درانى تاسال 1747 يک ارتشبد (جنرال) بسيارنزديک نادرخان افشار بود که در رکاب شاهنشاه نادرافشار به هند لشکرکشى مى کرد وکوه نور را دريافت نموده بود
دوافغان ويا پشتون ديگر پادشاه مازندران و سيتان و بلوچستان بودند شاه مازندران آزادخان بود وشاه خراسان احمدشاه شد
احمدشاه بابا بدون جنگ درچادر جلسه سنتى شاه خراسان کبير ومناطق وابسط ماوراالنهرشد. ولى احمدشاه بابا نام کشور را تغيرنداد. هرکسيکه اين ادعا را کند تاريخ را تقلب مى نمايد
ولى کى نام کشور را تغيرداد?
دولت برتانيا مى خواست با تفرقه اندازى حکومت کند وهرکارى را انجام داد تا نقش عمده را در پشته هندوآريان وتوران
بازى کند بنابراين خواست مردم تورانى وغيرپشتون سرزمين را از نظر کميت ضعيف کند.
حاکمان پشتون را اسلحه و پول دادند تا مردم هزاره و ازبک و ترکمن و تاجک را کشتار عام کند. و در عين زمان خاک پشتون را با پرداخت يکصدهزار پوند تقسيم نمود.
حاکمان پشتون به اقوام خود هويت ملى داده نتوانستند . يک کشور مرز مشترک دريک مکان مرزى نيازدارد. بدون زبان مشترک , فرهنگ مشترک ساز و سرود مشترک و دادوستد مشترک هويت ملى ساخته نمى شود. نام افغان و افغانستان زيبنده مردم پشتون وغيرپشتون نيست.
به آرزو تغير نام افغانستان
ارمان
18 آپریل 2012, 12:23, توسط ارمان
پيرامون واژه هاى "افغان" و" فغان" هر کشور نظر داده است زياد گفته شده است و و کمتر درمورد معنى واژه سخن درميان است سید جمال الدین اسد آبادى ويا افغانى ریشه و معنی کلمه "افغان" را در فصل اول کتاب خود زير عنوان "تتمة البيان في تاريخ الأفغان (" بيانات متعاقب پيرامون تاريخ افغانان") روشن ساخت. بقول اين تاريخ نگار گذشته ايران واقوام افغان (اقوام پشتون) "افغان" و" فغان" فریاد و ناله , زارى شیون و واویلا و شکايت, داد و نالشت معنى مى دهد . کتابسید جمال الدین افغانى پس ازمرگ اش درزمان عبدالرحمان خان درسال 1901 در مصر چاپ شد و ترجمه پشتو بعد توسط "فرهنگستان پشتو" در کویته، پاکستان در سال 1979 منتشر شد .
الافغانى که الکابلى هم تخلص کرده
در فصل اول کتاب خود زير عنوا ن"تتمة البيان في تاريخ الأفغان (" بيانات متعاقب پيرامون تاريخ افغانان") مى نگارد :
"فارسيان به پشتونها "افغان" و هنديان "پتان" مى ناميدند. و دلیل آن بود، زمانی که " بخت نصر" آنها را دستگیر مى کردند" فریاد و ناله مى کشيدند. فارسیوان معمولی آنها را "اوغان" مى ناميدند، ،برخی از قبایل پشتون که در قندهار زندگی می کنند وخود شان را "پشتون" و یا "پشتان" مى ناميدند، ... و افغان که در خوست کرم و باجور زندگی می کنند، خود را "پختو" و "پختان" مى ناميدند، ("تتمة البيان في تاريخ الأفغان چاپ مصر ,1901 , ص1901
کتاب "تتمة البيان في تاريخ الأفغان" به زبان عربى اکنون در انترنت به گونه ديجتال قابل دريافت است
اکنون چند فرد ازديوان شمس تبريزى مولانا جلاالدين بلخى:
افغان و خون دیده بین صد پیرهن بدریده بین
خون جگر پیچیده بین بر گردن و روی و قفا
غم جمله را نالان کند تا مرد و زن افغان کند
که داد ده ما را ز غم کو گشت در ظلم اژدها
آن باد هوا را بین ز افسون لب شیرین
با نای در افغان شد تا باد چنین بادا
چون تو آیی جزو جزوم جمله دستک می زنند
چون تو رفتی جمله افتادند در افغان چرا
بگذشت روز با تو جانا به صد سعادت
افغان که گشت بی گه ترسم ز خیربادت
گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام
مهرست بر دهانم و افغانم آرزوست
چون دوش اگر امشب نایی و ببندی لب
صد شور کنیم ای جان نکنیم فغان تنها
تن ار کرد فغانی ز غم سود و زیانی
تست آنک دمیدن نه ز سرناست خدایا
چون تو آیی جزو جزوم جمله دستک می زنند
چون تو رفتی جمله افتادند در افغان چرا
هزار نعره ز بالای آسمان آمد
تو تن زنی و نجویی که این فغان ز کجا
مبر وظیفه رحمت که در فنا افتم
فغان برآورم آن جا که داد داد مرا
هم دلم افغان کنان گوید که راه من زدند
هم دل من راه عیاران ابله می زند
به آرزو تغير نام افغانستان