کربلا در دانشگاه
زمان خواندن: 4 دقیقه (تعداد واژه ها: 1096)
به هر لحاظ که به زمان واقعه کربلا بنگریم به وضعیت کشور ما نزدیک تر است. قبایل بنی امیه و بنی هاشم هم مانند شاید دو قبیله در این سرزمین مثلا دو قبیله در قندهار بوده اند و متأسفانه اسلام نیز نتوانست روح قبیله گرایی و قوانین حاکم بر آن را منسوخ سازد و بلکه شاید برخی از قوانین آن هم در زمان رسول و مخصوصا پس از وی به شدت به متن جامعه بازگشت و ثروت بادآورده از غارت ساسانیان و دیگر بلاد محملی مناسب برای بازآفرینی آن سنن قبیله ای در قالب خلافت فراهم کرد.
من نمی دانم چرا این غربیان و شرقیان شرق شناس و اسلام پژوه نمی آیند و وضعیت صدر اسلام و حتا دوره جاهلیت را در این سرزمین بررسی نمی کنند. من که این تعصبات و خون خوارگی و کشتار را می بینم دست کمی از جنگهای نسل اندر نسل قبایل صدر اسلام ندارد بلکه دست بالا هم دارد. قوانین قبیله ای ما مانند برخورد با زنان (مثله کردن و گردن زدن و سوختاندن و زنده بگور کردن آنان) و محروم کردن آنان از ارث و حق ازدواج، فروکاستن نقش زنان به ابزاری برای شهوت و تولید مثل، فرار از مدنیت و درس و آگاهی، دسته بندی انسان ها به شریف (هم قبیله ای) و پست (انسانهای خارج از قوم و قبیله خودی)، توسل به جنگ برای دستیابی به قدرت و از همه مهمتر استفاده ابزاری از دین برای دستیابی به قدرت و ثروت، کاملا با شرایط صدر اسلام همپوشانی دارد. گوییا هنوز اعراب شمشیر بدست عربده کشان در پی مسلمان کردن کفار شرق و غرب دم از جهاد می زنند و می خواهند به زور، زر از آنان ربوده و آنان را عاقبت به خیر کنند و خود بر بلاد آنان چیره شده و خلافت نمایند. شاید با این تفاوت که جای شمشیر و سپر را به لطف آگاهان – که خود تماشاچی هستند- تفنگ و مواد منفجره و جای یلان پهلوان و جنگاور را انتحاریان گرفته اند.
اینها همه شباهت هایی است که دین ما و دنیای ما با دوران صدر اسلام و قبل از اسلام دارد. متأسفانه تا وقتی که ما سنن و عقاید و قوانین قبیله ای خود از قبیل برتر دانستن فرهنگ خود، اعضای قبیله ی خود و آداب و رسوم و عنعنات خود و دیگر مظاهر فرهنگی مانند دین و مذهب خود بر دیگران (خارجیانی که عضو قبیله ما نیستند) را میدان گردان زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نماییم و از عقلانیت و مدنیت به دلیل هم خوانی نداشتن با آن باورهای قبیله ای در گریز باشیم، وضع عوض نخواهد شد. پس تا زمانی که ما از منظر فرهنگ خود به قضاوت ارزشی درباره دیگران و فرهنگشان بپردازیم، و چون تفاوتهایی میان دیگران وخود می یابیم، در نتیجه آنان را کافر و پست محسوب کنیم، هنوز هم پس از 1440 سال سردرآخور اوس و خزرج داریم و تازه پرورده مشرب خوارج هم شده ایم و مرتب آن را بازتولید می کنیم. می گویید نه، بنگرید به عنوان مثال به همین اعراب، که به قول قرآن شدیدترین کفر و نفاق را دارند. حتما کسانی که به یکی از بلاد آنان مانند عربستان و یا کویت و ... رفته اند، به خوبی درک می کنند که تا چه حد آنان خود را تافته جدابافته و سرور انسان های دیگر می دانند و با تکبر و غرور با دیگر مردمان برخورد می کنند و حتا آسیایی تباران را به شکل مدرنتری از کنیزی و غلامی برده و همه کارگران به شمول افغانها را تحت عنوان "کفیل" استثمار می کنند. پس اسلام نتوانسته ذره ای اعتقادات قبیله ای این اعراب را تغییر دهد، بلکه محملی برای بسط سلطه بر دیگران –مانند ساختن مدارس و مساجد – فراهم ساخته است. عرب جاهلی حتا حالا حوصله حمل شمشیر ندارد تا شخصا به دانشگاه کابل برود و یا به دیره اسماعیل خان تا به جهاد بپردازد. او توانسته آن فرهنگ خشونت را توسط مدارس و بنگاههایی نظیر اهل حدیث کردن پاکستانی ها، وهابی کردن دیوبندیان و سلفی کردن مدارس بازتولید و سربازگیری کند تا افغانها خود همدیگر را بکشند و پاکستانی ها علیه هم وطن خود سلاح از نیام کشد. این سربازان به امید واهی وعده جنت، چنان سرمست اند که کشتن کودک و زن و پیر و بزرگسال و حتا هم کیشان آنان موجه است. این ماشین جنگی مسئولیت حفظ قدرت را برای اربابان خود دارد و به نازلترین قیمت حیطه نفوذ آنان را توسعه می بخشد.
به هر صورت بازهم تقابل قبایل در جایی رخ داده که قرار بوده، محمل عقلانیت باشد. مکانی برای مدارا و مأوایی برای صلح و آرامش و هم دیگر پذیری و دانشگاه باشد، نه قتلگاه و کشتارگاه.
این واقعه حداقل دو نکته را واضح می سازد، اندیشه محمل کردن دین برای استفاده ابزاری و کسب قدرت بازاری پررونق است و حالا حتا مکانی مانند دانشگاه را نیز به کاروان امتعه خود افزوده تا تجارت دین رونق بیشتری یابد. ثانیا پای نهاد آموزشی ما در این موارد بسیار می لنگد و نتوانسته حداقل عقلباوری و خردورزی را از طریق آموزشهای خود به دانشجویان منتقل سازد. البته این خود یکی از نواقص کریکولمهای قرون وسطایی دانشگاه ما است که حالا کشتارگاه شده و دیروز با هجوم سرسام آور نظامیان لشکر گاه گردیده بود.
بارها به مناسبتهای مختلف این راقم متذکر شده که حداقل آموزش فلسفه علم یا تاریخ علم برای تمامی دانشجویان باید الزام آور باشد، حتا رشته های شرعیات. تا دانشجویان یادگیرند که علم جز تضارب آرا و نسبیت پذیری نیست و بهترین گزاره آن است که ابطال پذیر باشد، نه اینکه سنگ گردد، حتا گزاره های دینی. بدین ترتیب می توانستیم به جای اینکه شاهد سربراوردن طالبان از دانشگاه باشیم، شاهد بالندگی خردورزی و مدارا می بودیم. اما متأسفانه به عکس، همیشه تندروان مذهبی از دانشجویانی مانند طب و مهندسی سربازگیری می کند، کسانی که به هیچ وجه فلسفه علوم را نمی خوانند و با نسبیت سروکاری نداشته اند و شاهدیم که تندروان چه بن لادن و چه ایمن الظواهری، چه حکمتیار بیشتر پرورده علوم تجربی بوده اند.
اما در واقعه دانشگاه به جای سربازان پیاده (دانشجویانی که اسیر شده اند) باید به دنبال کسانی رفت که به سربازگیری در این مکان علمی مشغولند. کسانی از هر دو مذهب که کوشیده اند دانشجویان را به جان هم اندازند و توهین به مذهب یکدیگر را در محضر علم باب کرده اند. ملاهایی که سخنرانی کرده اند و به بزرگان مذهب مخالف تاخته اند، و نهادهای طالب پروری مانند انجمن اصلاح و دیگر عوامل نفوذی طالبان باید پاسخگو باشند. ..ولی افسوس که در معرکه کربلای دانشگاه نیز، سر پیادگان بر نیزه است و نوکران خلافت اعراب، دلارهایشان را می شمارند.
پيامها
25 نوامبر 2012, 13:56, توسط ahmer
now university also change to the buttle field between iran and saudi arab. but the stuped of young afghanistan yoth should not fight and if they want ashra they should go out of university to masqe or tak ya khana why they fight inside university and amk ashura ceremony insid university and fight for iran and saudi arab both side are stuped.
آنلاین : http://jduyttee
25 نوامبر 2012, 15:28, توسط Student
you said they have to go out for ashura in a masque. the problem is that they have made a masque in the university and as we all know a masque is a place to practice your religion and they did. The question is why the others stop them to practice there religion. either they had not to make the masque in university or they had to let people practice there religion.
regards
29 نوامبر 2012, 19:03, توسط rashid
شیعه ها مثل دوره جاهلیت قل ازاسلام هستند که اگر بگوی شان که خود را نزنید نه فرض است نه سنت میگویند که پدران ما خودرا زده بودند من میگویم که پدران تان گو خورد شماهم ازپشتش بخورید ایا ازسه روزعزاداری برای یک مسلمان جایزاست که شما بعد از سیزده قرن هنوزهم پشتش را گرفته اید چرادست بسته نمازنمیخوانید وقت که پیش یک آدم بلند رتبه ایستادمیشین خو دست به سینه ایستاده شده ویادست هایتان را بسته نگه میدارید پس چرا درحضور خالق تان این قسم بی نزاکت ایستاده میشین وبه سنگ چرا سجده میکنید سنی شوید تا بدانیدکه اسلام ومسلمان بودن یعنی چی
25 نوامبر 2012, 16:02, توسط نادر نظری
وقتی در هر کشوری دین و مذهب رسمی شود و مضمونات دینی در معارف درس داده شود، نتیجه اش تفرقه و نفاق افگنی در میان محصلین و دانشجویان دامن زده می شود. جنگ و خشونت در میان مردم عادی و یا گروهای افراطی مذهبی را می توان به نوعی خاموش کرد اما نفاق و تفرقه در میان دانشجویان، آنهم در دانشگاه را نمیتوان به زودی و به آسانی حل کرد. زیرا وقتی تعصبات مذهبی در میان قشر تحصیل کرده ها نفوذ کند، دیگر فاتحه آن جامعه خوانده است.
هرگونه نفاق و تعصب را می توان با ابزار روشنگری و به کمک دانشجویان و محصلین از میان برد ولی وقتی دانشجویان خود به چنین مسمومیت مذهبی آلوده شود، دیگر فقط میتوان نام افغانستان را با حذف یک الف به فغانستان تغییر داد. بقول ضرب المثلی که می گوید:
هرچه بگندد نمکش می زنند
وای از آن روزی که بگندد نمک
نهال این نفاق افگنی در دوره ربانی توسط شیعه ها شانده شد. زیرا شیعه ها به اصطلاح به حقوقش شان رسیدند. یکی از خواست های شیعه ها رسمیت یافتن مذهب شیعه در کنار مذهب حنفی بود. زیرا افغانستان یگانه کشور در کل جهان است که چند مذهب را رسمیت داده است. رسمیت یافتن چند مذهبی با هیچ عقل و منطقی نه جور در نمی آید و نه عملی است.
جنگ و در گیری در میان دانشجویان و در محیط دانشگاه کابل سر آغاز یک فاجعه و یک دستلاف خرد باختگی است و ازین تاریخ به بعد مردم افغانستان باید در دیگ تعصب و جهالت برای چند قرن دیگر بریان شود!
اگر گفته شود که قانون اساسی یک کشور بدور از احکام دینی و مذهبی باشد، بلوا براه می افتد ولی برای براه افتادن بلواهای همیشه گی نان آخند ها در روغن و نان باقی مردم همیشه قاق است. زیرا ما مردم نه خود خرد داریم و نه از خرد و منطق باقی کشور ها استفاده می کنیم.
در کشور های غربی هیچ دینی در قانون اساسی رسمیت ندارد ولی خارج از چوکات دولتی و یا چوکات معارف، داشتن و یا نداشتن هر دینی مجاز و آزاد است. زیرا این کشور ها هم دانشجویان را از مضمونات عقاید ایدئوژیک آزاد ساخته اند و هم قوای مجریه در ارگانهای دولتی را.
البته درین اواخر دانشگاه کابل مورد تهاجم فرهنگی قرار گرفت. از وعده دادن کرزی به مضمونات دینی برای طالبان در دانشگاه ها گرفته تا چسپاندن احکام دینی در کتاب های معارف و غیره همگی به منظور چنین نفاق افگنی روی دست گرفته شده است.
بیقین می توان ادعا کرد که جنگ و در گیری در میان دانشجویان شیعه و سنی در دانشگاه کابل و باقی مراکز، سر آغاز تراژدی یک فاجعه می باشد که حتی به مراتب از فاجعه کودتای هفت ثور و هشت ثور و هفت اکتوبر بزرگتر و عمیق تر است.
25 نوامبر 2012, 16:04, توسط jiran
دوستان در دانشگاه کابل یک تعداد دست های کار میکند که حقوق بیگر های خارجی ها هستند و انها مانند این است که تفرقه بنداز وحکومت کن و انها میدانند که نسل جوان اساساتی هستندو اینجا است که مدهب وسیله میشود و به اندک ترین چیز میتوان اساسات انهارا جریعه دار ساخت همان جا کربلا بوجود اند اه راستی کربلا اصیلی راکس ندیده صرف یک باور است از منطق دور.
25 نوامبر 2012, 16:51, توسط دلدار
کربلا در دانشگاه؟؟؟ دانشگاه جای دانش است و کربلا بی دانشی. مگر ادم کشتن و به زنجیر بستن به دانشگاه چه رابطه ای دارد؟ صحنه های خجالت اور و مسخره و وحشتناک کربلا را باید در تمام جوامع انسانی منع قرار داد. خود زنی مازوشستی و خود را خون الود کردن و چیغ و واویلا؟؟ چقدر احمقانه و بدور از انسانیت است. ایا امکان ندارد چند نفر دور هم بنشینند و مثل انسان از این واقعه که برایشان محترم است یاداوری کنند. قسمی که دیگران از ان خسته و ناراحت نگردند. فکر کنید اگر طور مثال هندوان بخاطر مرگ یک رهبر مذهبی خود اینهمه واویلا میکردند و بر فرق سر خودشان دو دستی میزدند و همه جای را خونبادک میانداختند، انوقت در مورد انها چه میگفتند؟ من نمیدانم تا به کی این مردم اینقدر جاهل باقی خواهند ماند. از شنیدن اینهمه وحشت تمام وجود ادم میلرزد. وقتی که من محصل بودم برادر خوانده های هزاره و شیعه داشتیم. هیچکس به کس دیگری در مورد مذهب و باور هایش گپ نمیزند و کار نداشت. در خانه همدیگر میرفتیم و نان همدیگر را میخوردیم و بدستان والدین همدیگر بوسه میزدیم. فضای پوهنتون بار بار از فضای خونبار این وقت کرده بهتر بود. از وقتی که کرزی دروازه را به ایرانی های مفعول و پاکستانی های خبیث و عربهای تیل فروش باز گذاشت، روزگار ما بد تر و بد تر شده میرود. ان طرف رشته توطئه دانشگاه کابل در سفارت ایران ختم میشود.
25 نوامبر 2012, 18:11, توسط باب بیتا
دوستان عزیز، سلام:
اینک چند مطلب در مورد این بحث:
مطلب اول در مورد مقاله جناب نویسنده باید گفت که اساس دین مبین اسلام را خونریزی برای "تعمیم" عدالت تشکیل داد. آیا اینکه تا چه حد این کار خوب یا بد بود، من قضاوت نمی کنم و این یک بحث دیگر است. برای ثبوت ادعای خویش ما مثال های زیادی داریم: دو قبیله بنی امیه و بنی هاشم قوم و خویش بودند و امام حسین و یزید هم روابط قومی از قبیل نواسه کاکاها را داشتند. چنانچه آمده است سرکردگان بنی امیه و بنی هاشم بشکل دو قلوی بهم چسپیده از مادر تولد گردیدند ولی بعدا آنها با ضرب شمشیر از هم جدا شدند! بعد از ظهور اسلام جنگ های قبیلوی در عربستان شدت گرفت. حضرت عمر، حضرت عثمان و حضرت علی (خلفای راشدین) همه با ضرب شمشیر هم کیشان مسلمان شان از پای در آمدند، نه با ضرب شمشیر کفار یا غیر عرب! در جنگ های علی با خوارج گفته می شود که علی خلیفه مسلمین روزانه چهار هزار خوارج مسلمان را از دم شمشیر برایش می کشیدند! تراژیدی کربلا بین امام حسین و یزید که هر دو نواسه کاکا بودند صورت گرفت، نه بین امام حسین و یک کافر غیر عرب. حکم قتل عام خانواده امام حسین بامر یزید بحیث خلیفه مسلمین و به فتوای قاضی جردی بحیث یک حکم اسلامی عملی گردید زیرا امام حسین مطابق آیه قرانی که از خدا، از پیامبر و از خلیفه اطاعت کنید باید اطاعت می کرد و باغی گری در برابر خلیفه و احکام اسلامی بدعت بود و سزایش قتل!
در مورد نظر نادر نظری که ادعا دارد که ریشه بدبختی های آنچه امروز در لیلیه پوهنتون کابل می گذرد در زبان ربانی گذاشته شد باید عرض کرد که شما دروغی را بگوئید که قابل باور باشد و همین رشته بحث را یک "پته خزانه" دیگر عبدلحی حبیبی دروغ ساز نسازید. قانون احوال شخصیه شیعه ها توسط جناب حامد کرزی درانی نژاد برای تداوم قدرت این قوم به تحریک خارجی ها امضا شد و بار دیگر ثابت ساخت که این گروه نا اهل شرف باخته برای حفظ منافع شخصی و فامیلی خویش از هر اقدام ننگ آور به پیروی از خاندان غدار آل یحی در تاریخ معاصر افغانستان خوداری نمی ورزند. طرف دیگر بحث این است که خاندان غدار آل یحی سالها با استفاده از مذهب حنفی سنی که ظاهر شاه، نادر شاه، داود شاه، هاشم شاه .... سایه خدا اند و مرتکب جنایات نابخشودنی شدند و از طریق دیکتاتوری شرم آور زیستند، عبدالرحمن قنل عام هزاره ها را مطابق شرع سنی حنفی اجرا کرد! پس چه عیب است که چند روزی شیعه ها نیز به جنایاتی از این قبیل در افغانستان جنایت پرور بپردازند؟ اگر شما براستی هم خواستار عدالت هستید باید مقاله نویسنده را کمی دقیقتر مرور می کردید و بحث را به شیطنت مذهبی تبدیل نمی کردید. وقتی مذهب خود منشا خشونت باشد، پس چرا شما ملامتی عواقب آن را متوجه شیعه ها می سازید و چرا از جنایات سنی ها چشم پوشی دارید؟
در مورد نظر جناب دلدار: نوشته شما ثابت می سازد که شما چشم دید تان را بیان می کنید یا بعبارت دیگر عقل تان در چشم تان است. در زمانیکه شما روابط بی مشکل با شیعه ها داشتید، دیکتاتوری خاندان غدار نادر بر قرار بود. در دوران خاندان غدار نادر همیشه مذهب سنی بحیث یک وسیله برای تداوم قدرت آنها مورد استفاده قرار می گرفت و رسمیت داشت و مردم های شیعه در مراسم مذهبی شان نسبتا آزاد بودنند ولی مذهب شیعه رسمی نبود. شما اگر مواد قانون اساسی دوران ظاهر شاهی و داود شاهی را مرور کنید، بخوبی می دانید که آنها ار طریق رسمیت بخشیدن فقیه حنفی به رسالت ننگین شان مشروعیت می بخشیدند که بهیچ صورت قابل قبول نبود!
نتیجه:
برای همزیستی در شرایط امروزی یگانه راه معقولتر تعقیب راه دموکراسی و سیکولاریزم است. غربی هائیکه امروز از دموکراسی و سیکولاریزم پیروی می نمایند صدها قرن را در جهالتی سپری کردند که امروز مسلمان ها غرق آن جهالت اند. دین چه بشکل عیسویت یا یهودیت یا اسلامیت آن همیشه منشا تباهی و نفاق و شقاق بوده و خواهد بود. پس راه بیرون رفت از آن این است که بیش از این بنام دین به جنایات خویش خاتمه بخشیم! آیا با تعمیم دموکراسی و سیکولاریزم دنیا به بهشت برین تبدیل می شود یا تبدیل شده است؟ نخیر! هنوز هم راه درازی در پیش است که ما به عدالت مطلق برسیم ولی بصورت نسبی جوامع دموکراسی و سیکولار بهتر از جوامع مذهبی عمل می نمایند و بهمین علت است که سالانه هزاران جوان مذبوحانه تلاش دارند که خود را از شرارت های نظام های اسلامی افغانستان و ایران نجات داده و خود را به غرب کفر نشین برسانند! اینکه امروز ادعا می گردد که دین چنین و چنان است چیزی جز خود فریبی و یک دروغ نیست.
25 نوامبر 2012, 18:47, توسط نادر نظری
باب بیتای محترم من دروغ نمی گویم. مذهب جعفری را در زمان ربانی در پهلوی مذهب حنفی رسمیت دادند. وقتی یک مذهب رسمیت پیدا کند مشخص است که قانون ها و احکام آن مذهب کم کم در ادارات حکومتی راه پیدا می کند.
25 نوامبر 2012, 20:32, توسط باب بیتا
محترم نادر نظری:
بیا که بحث را از مسیر اصلی آن منحرف نسازیم. اینکه ربانی یا کرزی، مذهب شیعه را رسمیت داد بحث دیگر است. اما چرا شما بدبختی ها را متوجه رسمی سازی مذهب شیعه می سازید و از جنایات بی شمار زیر چتر مذهب سنی در تاریخ افغانستان چشم پوشی می کنید؟ در مورد جنایات خاندان غدار آل یحی که زمامدار را ظل الله می خواندند و جنایات عبدالرحمن و جهاد او علیه مردم کافرستان یا نورستان و هزاره ها چه می گوئید؟ آیا کشتار مردم هزاره و نورستان قبول بود ولی کشتار شیعه ها جنایت و بدبختی؟ چرا شما قادر تحلیل یک موضوع را بشکل علمی ندارید و صرف عواملی را اشاره می کنید که شما از آن متاثر شده اید؟
25 نوامبر 2012, 19:03, توسط ن.ب
مدعى برمن نكر,من كيستم ميدانييم؟؟؟
من غلام شيخ عبالقادر جيلانييم
هركس ازاد است انطويكه در دينش و در مزهبش كفته شده است همانطو تجليل كند.اكر هنود است و اكر كبرو ترسا ويهود باشد.اين كار ما نيست كه بكييم جب تاب بخور كه مرا از راست تاب خوردن خوشم نمايد.همه مخلوق يك خدا هستند.
جون در همه جا عكس رخ يار توان ديد...ديوانه نيم من كه روم خانه به خانه
مقصود من از كعبه و بت خانه تويي تو...مقصود تويي كعبه و بتخانه بهانه
هركس به زبانى صفت حمد تو كويد... نايي به نواى نى و مطرب به ترانه
از حق خطاب شد كه جه دستور كردهيي...ان بنده را زخدمت ما دور كرده يي
ان بنده را نبود بما عشق سر سرى ...زود تر برو بكن تو دلاسا و دلبرى
خشنود اكر نشد كشمت از بيمبرى...زيرا سلام من تو به ان بنده ميبرى
ما خو از دفتر خداى با نيامده ايم و علم غيب هم نداريم .شايد انكه خودرا زنجير ميزند به طريقى به ان قادر قدرت نما برسد.
ولى حكمتيار ميكويد كه على خودرا نجات داده نتوانست؟ من ميكويم كه محمد ص هم نتوانست... اصلا خدا را براى امتحان كسى دعوت نكرده .محمد وعلى خود شان نخواستند از خدا كه زنده بمانند. و خدا و بيغمبر را امتحان كردن و بعد كفتن كه اينطور نكرد و انطور نكرد.جرا انرا نجات نداد و جرا اين را نجات نداد كار غلط است.
دين ازاد هركس به دينش ويا به دين ديكرى ميرود حق خودش است.دين در باطن انسان است باقى اين همه تظاهر است.
حاجى از حج باز كشت مار بود ازدهار كشت.
25 نوامبر 2012, 22:42, توسط علی دهاتی
نه تمام برادران اهل سنت بلکه وهابیون ، برادران اهل سنت ،شافعی ،مالکی، حنیفی مردم فهمیدی هستند بلکه فقط وهابیون هستند که اینگونه مشکلات را به با ر میاورند، برادران پشتون که در مکتب های پاکستانی درس خواندند همه آنها وهابی هستن و با هیچ گروهی سازه کار نیستند به غیر از خودشان و سلفیها ، اینها می خواهند، در میان برادران اهل سنت و اهل تشيع اختلاف بیاندازند، اینها نتوانستند با کدام چیزی میان مردم تاجیک ها و هزاره ها اختلاف بیاندازند به همین سبب از این راه وارد میشوند، برادران ما به زبانه فارسی صحبت میکنیم نه پشتو پس نتیجه میگیریم که زبان همدیگر را میفهمیم ، پس باید متوجه عربها و پشتونهاباشیم کسانی که شاه مسعود و ربانی را کشتند ........
26 نوامبر 2012, 13:19, توسط مهدی
من اول مقصر شیعه ها رامیدانستم چون من فکر میکردم که دانشکاه جای درس است نه جای غزاداری. حالی کی خواندم دانشکاه مسجد هم دارد. پس مسجد دارد نمیدانم چرااین خشونت ! آیا ازین پیش مردم غزاداری نمی کردند.!؟ به حرصورت خاک برسرهردوی تان که منطق ندارید ندارید. توی که شیعه استی برای که عذاداری میکنی برای یک عرب ؟ و توی که خلا ف عقیده آن هستی تو پس ازی کی طرفداری میکنی از همون عرب که وحشی تربوده. خوب به هرصورت این دین اسلام دین خشونت است پایه واساس این دین ازخشونت شروع شده وادامه داردتاهروقت که انسانها درک کنند که دین جزازخرافات تجارت چیزی دیگر نست!!! وا به حال تان!
26 نوامبر 2012, 18:44
وای مردم بد بحال شما با این دین تان چی شیعه باشی و چی سنی هردوی شما همانطور که میفهمید هستید یعنی به چهار پای............
من بسیار چینه بازی را یاد ندارم و پاک و صادقانه صحبت میکنم.
همین رهبر معظم اسلام محمد مصطفی در سین 40 سالگی با یک طفل 8 سال را تکمیل نموده در شروع 9 سالگی قرار داشت عروسی کرد و انهم دختر رفیق همدم خود را همین حضرت عایشه روی هم رفته زملانیکه محمد پیغمبر مسلمین مرد 9 زن بر حال داشت و مجموعا محمد رهبر عزیز اسلام و پیشوای مسلمین 41 زن گر فته است.
اگر باز هم حرف را نمی فهمی قران را که تر جمه فارسی داشته باشد فقط معنای انرا بخوان یک کتاب است که دو جمله ان با هم ربط ندارد.
محمد با دارو د سته خود هزاران در هزار انسان بیگناه را کشته و زنهای انرا سیر کرده بشکل کنیز به نزد خود نگاه میکر د
کنیز کیست کنیز کسی است که شو هر اش را برادر اش را و پدر و مادر پیر اش را محمد با ادم کشان خود یعنی عمر ابوبکر عثمان و علی میکشت وبعد انرا اسیر کرده هنگامیکه بخانه خود میاورد با انها فعل زنا را انجام میداد با وصف اینکه این رزیل ها همه شان زن داشتند مگر در دین اسلام نیست اگر روزه خود را بخوری در جوابش باید 60 روز روزه بیگری و یا چند کنز را ازاد کنی .
خلاصه دین اسلام بسیار بد دین است دین جهالت است دین وحشت است دین ترس و حراس است سر اپا دروغ است کاملا دروغ دروغ....
26 نوامبر 2012, 22:29, توسط کابلی
دوست عزیز که نامت را ذکر نکرده ای
گل گفتی و اصل گپ را زدی. من هردو طرف را گوسفندان سر در گم در یک رمه ای گم شده در صحرای تباهی و جهالت می دانم.
دنیا به ما می خندد. در سی سال گذشته ابروی خود را بردیم. ابروی وطن را بردیم. ابروی انسانیت را بردیم. ابروی تاریخ و نام ملت را بردیم. از ما به جز ننگ و بدنامی نمانده است. در هر کجا که بگویی از افغانستان استم خیال می کنند که حیوان درنده و یا دیو هستیم.
اما خدمت تان عرض کنم که من هنوز هم باور دارم که اصل فیلم هنوز شروع نشده است. فرزندان قم و دیوبند تازه جوان شده اند و نسل احمق تر شان هم تازه از مهاجرت بر می گردند. پس بهتر است که منتظر طوفان و سونامی حماقت و تباهی باشیم. بهتر است که منتظر برف کوچ تباهی باشیم.
شیاطین دو آتشه ای که در جهنم قم قالب زده شده اند با جانوران درنده ای که در آخور دیوبند پرورش یافته اند به این زودی ها دست از سر این ملت بدبخت و بیچاره برنخواهند داشت. گرداب جهالت در ملک قوی تر از ان است که بتوان به همین سادگی از ان رهایی یافت.
27 نوامبر 2012, 08:50, توسط Ahmadi
عاشورا مربوط به مردم اهل تشیع نمیشود بلکه مربوط به هرکس که خودرامسلمان میگوید میشود. زیرادرروزعاشورا صرف بخاطرامام حسین پسربی بی فاطمه یی زهرا ونواده رسول خدا مراسم عزاگرفته میشود وشیعه وسنی هردو این روزرا باید احترام کنند. من مطمین هستم که برادران اهل سنت هیچ مشکل باعزاداری درین روزندارند وبسیاری برادران اهل سنت در مراسم عزاشرکت میکنند، ولی مشکل روزعاشورا درپوهنتون کابل مشکل وهابیت است. وهابیت که برضد رسول خدا ودین مقدس اسلام توسط انگلیس بوجودآمد وفعلآ مورد حمایت بسیار علنی وآشکارغرب واسراییل قراردارد. دانشجویان که درروز عاشورا درپوهنتون کابل خلاف عزاداری پسر بی بی فاطمه زهرا عمل کردند همه پشتون های مرزی پاکستان استندکه به مذهب کثیف اسراییلی (وهابیت) روی آوردند. این ها دشمنان قسم خورده دین اسلام ورسول خدا استند. این احمق ها این را هم نمیفهمند که زمانیکه برای حضرت محمد صلوات میگی آل حضرت محمد رانیزنام میبری وآل حضرت محمد کی است؟ وهابی های کثافت، بزرگان شما که عبارت ازآل سعود است برای امریکا واسراییل دلالی میکند چشم شما کثافت ها به این اندازه کوراست که نمیبینید؟ درغزه طفل وزن مسلمان کشته میشود رهبران دلال شما یک روپیه هم کمک نمیتوانند اما در سوریه که مخالف غرب است به میلیارد ها دالر وهزاران سرباز به فرمان امریکا روان میکنند. آیا شما نوکری کردن به امریکا واسراییل را که برضد پیامبر بزرگ اسلام فیلم های توهین آمیزمیسازند افتخارمیدانید؟
27 نوامبر 2012, 19:10, توسط دشمن ادم نادان
احمدی یا همان فیلسوف کودن سنگچارکی!
عاشورا هیچ رابطه ای با دین و اسلام و عقیده مسلمان ها ندارد. جنگ بین دو نفر و دوقدرت پرست صورت گرفته است. اولی بعد از پدرش خود را امیرالمومنین خواند و از مردم به زور یا رضا یا چال بیعت گرفت. و دومی یاغی شده بود میرفت به طرف کوفه که از انجا مردم را به بیعت خود تشویق کرده و اعلان خلافت کند و هدفش سرباز گیری از مردم کوفه بود. هدف و نتیجه نهایی تکرار همان جنگ پدر هایشان بود. یعنی جنگ علی با معاویه که در ان هزاران انسان کشته شد. قصه خوارج را هم به ادامه اش واقع شد و حتی همین موضوع سبب قتل علی بدست عبدالرحمن که از خوارج بود شد. مگر زمان تغیر خورده بود. مردم نمیخواستند به رکاب حسین با یزید بجنگند. و از جانب دیگر یزید دید که با این حریفان پرجنجال تا زنده هستند کنار امدن سخت است و هر لحظه خطر جنگ وجود دارد حسین را که مثل موش در حال فرار بود در وادی کربلا دستگیر و به جهنم فرستاد. این حادثه رابطه ای با عقاید مسلمانان ندارد. مگر شیعه های پیرو علی از این یک داستان جور کرده و فلم را خیلی تراژیدی ساخته اند. در هر صورت به بلای من و متباقی انسانهای واقع بین که علی چه گو خورد و حسین چه مرداری را خورد و یزید چه کثافتی را نوش جان نمود. همه ای شان به جهنم. هیچ کدام ارزش اشک های ما را ندارد.
در باره گرفتن عزای قتل نواده محمد باید گفت که شما مردم از یک طرف ادعا دارید که این کار یک فلسفه دارد و عاشورا روز مبارک است و روزه گرفتن در این روز ثواب دارد و هزاران دروغ و درم را قطار میکنید که از ان نه حسین خبر داشت و نه جدش و نه یزید و نه دیگران. حال که شما ها اینقدر لاف های میان خالی را قطار کرده اید باز چرا گریان میکنید و دو دستی بر سر تان میزنید؟ اگر حسین شهید شده و شهادت مقام بلندی داشته باشد و شهادت حسین بالاتر از سایر مردم باشد باید شما مردم به جای گریه و بر سر سر تان زدن جشن بگیرید و مثل ادمهای عاقل در یک صالون جمع شوید و بیانیه بدهید و راست راست مقصد تانرا بیان کنید. از همین عیسوی ها کمی یاد بگیرید. پیغمبر اینها یا بچه خدای شان را هم به چوب صلیب چهار میخ کردند تا که مرد و برایش بعضی شان تا مقام خدایی قائیل هستند .مگر در روزتجلیل از صلیب کشیدنش کسی یک قطره اشک هم نمیرزد و تنها میگویند که عیسی بخاطر امرزیده شدن گناهان دیگران مصلوب شد . که من در اینجا در باره راست یا دروغ بودن این موضوع بحث نمیکنم.
متباقی نوشته ات هم بسیار بی معنی است. اول نه تو میفهمی که محصلینی که مانع از مسخره بازی های شیعیان شدند وهابی بودند و نه من. من دیروز تیلفونی همراه یکی دو نفر از دوستانم هم صحبت کردم. گپ هایی انها با گپ های تو سر نخوردند. البته سوال در علت و انگیزه ای این موضوع بود و نه شرح جریان واقعه که چرا محصلین مانع اینکار شده اند.
نظر به باور های اهل تسنن و محصلین شرعیات ، مسجد جای عبادت و نماز خواندن است و نه جای حرکات جلفی که عاشورایی ها انرا انجام میدهند. اعمالی مثل سینه زنی، بر سر زنی و دهها حماقت دیگر به شمول تمثیل روز های عاشور و تاسوعا وغیره بر خلاف مطلق تعالیم دینی است. انجام اینکار ها در مسجد جواز ندارد. و از جانب دیگر شیعه ها کسانی اند که عمر و ابوبکر و عثمان را دشنام میدهند و به معاویه بد میگویند. در حالیکه اینها افراد محترمی در نزد تسنن میباشند. اشخاصی مثل الله یاری نیز این مشکل را چند چند ساخته است. مهمتر اینکه این حرکات وارداتی از ایران نزد اکثریت قاطع مردم منفور بوده و مردم نمیخواهند که شیوه تجلیل از عاشورا که نزد تسنن رواج دارد با شیوه ای که از ایران وارد شده است تعویض گردد.
گفته ای که وهابیت را یهود و کی و کی بوجود اورده است. واقعیت اینست که شیعه را نیز عبدالله ابن صباح یهودی بنیان گذاشته است. و جهان بینی شیعه برادر کوچکتر جهان بینی یهودیت است. حالا فهمیدی احمق مفلوک.
30 نوامبر 2012, 05:01, توسط علی
سکاییزاده ام از نسل ترکان زداهی هم مرا دای مهرکشه دان